برکناری 2500 مدیر در 6 ماه و هنوز تمام نشده !
«علیرغم برکناری بیش از 2500 تن از مدیران دستگاههای دولتی در 6 ماه اول دولت روحانی، جریان اصلاحطلب از این برکناریها راضی نیست و خواستار انتصاب نیروهای همسوی خود حتی تا سطح مویرگهای بدنه دولت است.»با وجودی که روحانی با شعار محوری اعتدال، ریاست قوه مجریه را بر عهده گرفته است، اما شاهد برکناریهای گسترده و بعضا افراطی برخی از مدیران دستگاههای اجرایی و انتصاب برخی افراد وابسته به جریان اصلاحطلب و حامی فتنه هستیم که در مواردی واکنش تند نمایندگان مردم در مجلس را نیز به دنبال داشته است و کار به جایی رسیده که صدای چهرهای چون محمدرضا باهنر- نایب رئیس مجلس- نیز درآمده که معتقد است «کار به عزل سرایدار مدرسه رسیده است!»
به نوشته مشرق، در نزدیک به 6 ماهی که از دولت یازدهم میگذرد، بیش از 2600 تن از مدیران دستگاههای دولتی برکنار شده و افراد همسوی دولت و اصلاحطلبان جایگزین آنها شدهاند. در میان دستگاههای دولتی، وزارت کشور بیشترین تغییرات را با 465 عزل و نصب به خود دیده است. با وجودی که وزیر کشور دولت یازدهم، سهمیه اصلاحطلبان محسوب نمیشود، اما آگاهان به امر میدانند که چهرههای پرنفوذ دولتی، در برخی عزل و نصبهای وزارت کشور و استانداریها نقش مهمی را بر عهده دارند و به همین سبب است که در اکثر استانهای کشور شاهد موج برکناری مدیران دولت قبل و انتصاب افراد جدید به جای آنها هستیم.
مشرق میافزاید: با وجود این روال افراطگونه در عزل و نصبها در دولت، جریان افراطی حامی دولت یازدهم خواستار گسترش برکناریها به «مویرگهای بدنه اجرایی کشور» است. به عنوان مثال، روزنامه اصلاحطلب آرمان در تیتر اول شماره سهشنبه خود خواستار برکناری همه مدیران کل، فرمانداران، بخشداران و نیروهای تابعه آنها شده است. البته این روزنامه، علت تمایل شدید جریان اصلاحطلب به برکناری همه مدیران استانی را افشا کرده است: «نقش مدیران استانی در اجرای انتخابات.»عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولت خاتمی و عضو کارگروه انتخاب وزرای دولت روحانی، در گفتوگو با این روزنامه، برنامههای جریان اصلاحطلب در عزل و نصب تمامی مدیران استانی را لو داده است. وی با تاکید بر این که نباید هیچ یک از مدیران دولتی از میان اصولگرایان انتخاب شوند، گفته است: «ممکن است در شاهرگهای خود دولت، تصمیمی اتخاذ شود اما برخی از این تصمیمات در مویرگها به مرحله اجرا نزدیک نمیشود و به همین دلیل هم دولت اکنون با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند.»کلانتری به اتخاذ مواضع افراطی، شهره است. او در انتخابات سال 1388 نیز مدعی شده بود که «اگر احمدینژاد، رئیس جمهور شود باید چادر به سر کرده و از ایران، فرار کنیم.»
آقای موسویان! یاغیگری آمریکا را توجیه نکنید!
عضو اسبق تیم مذاکرات هستهای در اظهاراتی تعجببرانگیز، به توجیه علت مخالفت آمریکا با حق غنیسازی ایران پرداخت.حسین موسویان در مصاحبه با «دیپلماسی ایرانی» گفته است: مهمترین چالش و اختلاف نظری که در خصوص توافقنامه ژنو وجود دارد در حقیقت پاسخ به این پرسش است که آیا غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شده است یا خیر؟ جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده در یک مصاحبه اعلام کرد که ما این حق را به رسمیت نشناختهایم اما طرف ایرانی تاکید میکند که این حق به رسمیت شناخته شده است.وی میافزاید: به نظر من برای درک مسئله غنیسازی اورانیوم در ایران باید به سابقه 40 ساله سیاست آمریکا در قبال غنیسازی دقت کنیم. آمریکا پس از تصویب معاهده انپیتی در اواخر دهه 60 و اجرایی شدن آن در ابتدای دهه 70 تا به امروز به شکل رسمی، غنیسازی در هیچ کشوری را به رسمیت نشناخته است. این بدان معنا است که تعبیر officially recognizing the enrichment هیچ گاه در خصوص هیچ کشوری از سوی آمریکا صورت نگرفته است. آمریکا نه به این حق برای آلمانیها، ژاپنیها، هلند، برزیل و نه در مورد آرژانتین رسمیت نبخشید.
موسویان ادامه میدهد: دوگانهای را اتخاذ کردند دال بر اینکه غنیسازی در
کشورهایی که به آنها اعتماد دارند مانند آلمان و ژاپن را به شکل ضمنی و
عملی میپذیرند. متاسفانه این مسئله در داخل کشور به شکل صحیح درک نشده
است. حقیقت این است که عدم به رسمیت شناختن حق غنیسازی از جانب آمریکا
تنها در خصوص ایران اعمال نمیشود و سیاست کلی و 40 ساله آمریکاست.موسویان
گفت: آنچه که در توافقنامه ژنو موسوم به برنامه اقدام مشترک رخ داده هم
دقیقا انعکاسی از همین سیاست آمریکا است و به گمان من آنچه که در توافقنامه
نهایی میان ایران و 5+1 در خصوص غنیسازی اورانیوم ممکن است رخ دهد هم بیش
از این نخواهد بود. در این توافقنامه و احتمالا توافقنامه نهایی هم آمریکا
در عمل و نه به اذعان رسمی و شفاهی، غنیسازی در خاک ایران را پذیرفته و
خواهد پذیرفت. زمانی که آمریکا این حق را برای متحدان خود مانند آلمان و
ژاپن به رسمیت نشناخته است ما چگونه انتظار داریم که این حق را برای ما به
رسمیت بشناسد؟
درباره اظهارات آقای موسویان چند نکته قابل تامل است:
1- ایران نمیخواهد «حق» غنیسازی را از آمریکا اخذ کند اما مسئله این است که اولا رژیم آمریکا درباره تسلیحات اتمی رژیم صهیونیستی سکوت کرده و در مقابل به غنیسازی صلحآمیز ایران ایراد میگیرد. ثانیا باید از آقای موسویان پرسید آیا آمریکا، کشورهای آلمان و ژاپن و هلند و برزیل و آرژانتین را نیز در معرض تحریم خصمانه اقتصادی، خرابکاری ویروسی اینترنتی و ترور دانشمندان هستهای قرار داده تا به زعم موسویان بپذیریم که رویه و رفتار آمریکا با ایران و کشورهایی نظیر آلمان و ژاپن و... (غنیسازی را به رسمیت نمیشناسد اما در عمل میپذیرد) یکی است؟!
2- مگر آمریکا مرجع داوری و قضاوت حقوقی درباره حق برخورداری یا عدم برخورداری از حق غنیسازی است که آقای موسویان میگوید باید موضع آمریکا را درک کنیم و انتظار نداشته باشیم این حق را برای ما به رسمیت بشناسد؟ یعنی آمریکا حق دارد غیر از حدود 160 رآکتور اتمی، هزاران بمب اتمی داشته باشد و آنگاه به سایر کشورها بگوید که غنیسازی داشته باشند یا نه؟!
3- اینکه آمریکا پذیرفته فعلا ایران در «عمل» غنیسازی داشته باشد نه به اعتبار «رویه کلی آمریکا» بلکه به خاطر این است که جمهوری اسلامی ایران به ویژه ظرف 7-8 سال اخیر، استقلال و اقتدار نشان داده و در «عمل» غنیسازی صنعتی را با حدود 19 هزار سانتریفیوژ تبدیل به واقعیت کرده است. به عبارت دیگر، این هنر فناوران و سیاستمداران ایرانی در این 7-8 سال بوده که واقعیت غنیسازی صنعتی را در عمل به غرب و آمریکا دیکته کرده و نه به خاطر مذاکره و توافق ژنو. اگر 5+1 پذیرفته که ایران در عمل غنیسازی داشته باشد، به اعتبار این است که ایران در عمل غنیسازی صنعتی را دارد. اما اینکه 6 ماه بعد، وقتی توافق موقت ژنو به سر آمد، آمریکا و غرب این بار- پس از توقف تولید اورانیوم 20درصد غنی شده و اکسید یا رقیقسازی (به صفررسانی) ذخایر 20 درصد موجود- کدام امتیاز را از تیم مذاکرهکننده مطالبه کند، تهدیدی است که سر جای خود باقی است و برخلاف اظهارات آقای موسویان، مقامات آمریکایی میگویند پایان این مذاکرات و جامعیت آن به این خواهد بود که غنیسازی در ایران برچیده شود.
محمد هاشمی: حزب مشارکت و سازمان مجاهدین به بیراهه رفتند
عضو حزب کارگزاران میگوید هاشمی در نماز جمعه سال 76 در حالی علیه تقلب موضع گرفت که 4 ماه پیش از آن کارگزاران از خاتمی حمایت کرده بود.محمد هاشمی در مصاحبه با نشریه زنجیرهای آسمان و دفاع هاشمی از خاتمی در نمازجمعه میگوید: «آن نمازجمعه، نمازجمعه هفته قبل از انتخابات بود که بیشتر بحث تقلب را ایشان مطرح کردند. ما در اسفند 75 دیدارهایی با آقای خاتمی داشتیم و بیانیه دادیم؛ در واقع ما سه، چهار ماه قبل از انتخابات از آقای خاتمی اعلام حمایت کردیم. آقای خاتمی هم در دیدار با کارگزاران ورودشان به عرصه انتخابات را مشروط به حمایت کارگزاران کردند.»
اظهارات آقای هاشمی در نماز جمعه مذکور در حقیقت خروج از جایگاه انصاف و بیطرفی- القای تقلب به نفع ناطقنوری و به ضرر خاتمی- و در خدمت دوپینگ خاتمی و اصلاحطلبان بود اما اصلاحطلبان این بیانصافی را 2 سال بعد در انتخابات مجلس ششم (زمستان سال 1378) جبران کردند آنجا که مدعی شدند هاشمی رأی نیاورده اما با تقلب بهعنوان نماینده تهران معرفی شده است. بعدها محسن هاشمی از این امر بهعنوان تقلب یاد کرد.
محمد هاشمی در همین زمینه و حملات مشارکت و سازمان مجاهدین به هاشمی پس از دوم خرداد میگوید: حزب مشارکت بعد از تشکیل دولت آقای خاتمی و متشکل از نیروهای ستادهای انتخاباتی ایشان با یک گزینش خاص شکل گرفت؛ تقابلی که بین کارگزاران، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب پیش آمد به دلیل تحلیل نادرست دوستان اصلاحطلب از شرایط بود. آنها فکر میکردند که محبوبیت آقای خاتمی، محبوبیت خود ایشان است؛ میخواستند یک رقیب یا دشمن فرضی برای خودشان درست کنند. و آن را هدف قرار دهند. این اتفاق در دولت آقای خاتمی افتاد، سازمان مجاهدین انقلاب و کسانی که حزب مشارکت را تشکیل دادند، کارگزاران و آقای هاشمی را بهعنوان رقیب فرضی (دشمن نمیگویم گرچه برخوردهایشان خیلی بد بود) مطرح کردند و میگفتند آقای هاشمی خاکریز اول است، اگر او را بزنیم از بقیه عبور میکنیم و اگر مانعی برای قدرت ما باشد ایشان است که پتانسیل همه چیز را دارد.
وی میافزاید: باورهایی در ابتدا درباره اعتمادسازی با آمریکا مطرح میکردند و ناشی از شناخت نادرست دشمن بود. حتی آقای خاتمی اولین مصاحبه رسانهای خود را با سیانان برگزار کرد که انتقادات زیادی به همراه داشت. در مجموع تحلیلهای نادرست حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از پیروزیهایی که حاصل شده بود آنها را به بیراهه کشاند و بیراهه این بود که آقای هاشمی و کارگزاران را در مقابل خود دیدند.
سفیر آمریکا درباره سوریه به هیئت عربستانی چه گفت!
سفیر سابق آمریکا در دیدار با هیئت عربستانی در حاشیه نشست ژنو 2 اذعان کرد وضعیت حکومت سوریه مقتدرانه است و انتظار آمریکا از این نشست پایین است.به گزارش العالم، رابرت ردفورد در این ملاقات گفته است: ما میدانیم وضعیت نظام حاکم سوریه مقتدرانه است، تاخیر در برگزاری کنفرانس ژنو 2 به نفع ائتلاف مخالفان سوری نیست اما مسئله مهم این است که مخالفان آماده مذاکره نیستند و هیچ توافق نظری بین آنها وجود ندارد.وی همچنین میگوید: حد انتظارات ما از این نشست پایین است و گزینههای زیادی پیش رو نداشتیم. ما معتقدیم برگزاری کنفرانس ژنو 2 ضروری است تا اختلافات اعضای ائتلاف مخالفان سوری بیشتر نشود زیرا پایان دادن به اختلافات در حال گسترش سختتر است.
ردفورد میافزاید: مهم این است که نظام سوریه ائتلاف مخالفان سوری و هیئت مذاکرهکننده این ائتلاف را به رسمیت بشناسد. به رسمیت شناخته شدن ائتلاف مخالفان توسط نظام سوریه به نفع ما است تا اوضاع طبق خواست ما پیش برود و بر امور سیطره داشته باشیم. مذاکرات باید دستاوردهایی حتی کوچک داشته باشد تا هیئت ائتلاف مخالفان دست خالی از کنفرانس ژنو 2 برنگردد.ردفورد این را هم گفته که «باید بسیار برنامهریزی شده رفتار کرد و هیئت نظام سوریه را به سوی مسائلی کشاند که هیئت ائتلاف مخالفان قادر به اجرای آن مسائل باشد و از ائتلاف مخالفان نیز خواهیم خواست گروههای مسلحی را که با این ائتلاف روابط خوبی ندارند، تحت کنترل خود در بیاورد.»
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم:
انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید
محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.